پيام
+
يک شبي مجنون نمازش را شکست بي وضو در کوچه ي ليلا نشست/ عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود/ سجده اي زد بر لب درگاه او پُر ز ليلا شد دل پر آه او/ گفت يا رب از چه خوارم کرده اي بر صليب عشق دارم کرده اي/ جام ليلا را به دستم داده اي وندر اين بازي شکستم داده اي/ نيشتر عشقش به جانم مي زني دردم از ليلاست آنم مي زني/ خسته ام زين عشق،دل خونم نکن من که مجنونم تو مجنونم نکن

راه كمال
90/9/1
دكترجعفرسياه چشمDr.jafarsiahcheshm
مرد اين بازيچه ديگر نيستم
اين تووليلاي تو... من نيستم/
گفت اي ديوانه ليلايت منم
در رگ پنهان و پيدايت منم/
سالها با جور ليلا ساختي
من کنارت بودم و نشناختي/
عشق ليلا در دلت انداختم
صد قمار عشق يکجا باختم/
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عا قل مي شوي اما نشد/
سوختم در حسرت يک يا ربت
غير ليلا بر نيامد از لبت/
دكترجعفرسياه چشمDr.jafarsiahcheshm
روز و شب او را صدا کردي ولي
ديدم امشب با مني گفتم بلي/
مطمئن بودم به من سر مي زني
در حريم خانه ام در مي زني/
حال اين ليلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بي قرارت کرده بود...
ميراب عطش
سلام بر بزرگواران .. خانم آيلار گرامي اين دبل لايک شما چي بود .. بنده فکر کردم شاعر اين شعر زيبا خود شخص جناب دکتر عزيز بودند ..